جدول جو
جدول جو

معنی قیه بکشین - جستجوی لغت در جدول جو

قیه بکشین
فریاد و شیون ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
آوازی خاص که در جشن های عروسی و غیره کشند و بیشتر اکراد و الوار و روستائیان. (یادداشت مؤلف). جیغ کشیدن بهنگام جشن (مانند عروسی، مخصوصاً از طرف زنان). (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
پارسی است جیغ کشیدن غیه کشیدن جیغ کشیدنبه هنگام جشن مانند عروسی (مخصوصا از طرف زنان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیه کشیدن
تصویر قیه کشیدن
((~. کِ دَ))
داد و فریاد کردن
فرهنگ فارسی معین
به دنبال هم راه افتادن، قطار شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
داد زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
درد مداوم داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
زوزه کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سنبه زنی در تفنگ های سرپر، کسی را مورد عمل عنیف و شکنجه
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از: شکنجه عمل وحشیانه ی ترکه در ماتحت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چیزی را روی زمین کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
میل کشیدن بر چشم به قصد آغشتن آن به سرمه
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکت تند و سریع
فرهنگ گویش مازندرانی
تمام شدن، به پایان رسیدن، تمام شدن آذوقه، پول و غیره
فرهنگ گویش مازندرانی